Tohtori Marx kuvaili yksien harjoittamaa toisten jotensakin kuppaamista siihen tapaan,että ”pääoma on kuollutta työtä, joka vampyyrien lailla elää vain imemällä elävää työtä, ja se elää sitä paremmin, mitä enemmän se sitä imee.”

keskiviikko 1. toukokuuta 2013

Joko Saksa sai eurokriisistä tarpeekseen?

Heini Karjanmaa

Saksa alkaa saada tarpeekseen kriisitoimien yhä suuremmista riskeistä ja kustannuksista. Tämä voi enteillä kriisin uutta kärjistymistä tai äärimmillään jopa nykyeuron loppua. Mitan täyttyminen on syytä ottaa vakavasti, sillä saksalaisen eurokritiikin uusi aalto on lähtöisin virallisen Saksan ytimestä.  

1.5.2013
Euromaiden rahaliitto huristeli myötämäkeä ensimmäiset kymmenen vuotta, mutta nyt vastamäkeä ja koettelemuksia on kestänyt viitisen vuotta. Kolme viime vuotta liitto on ollut erityisen kovalla koetuksella, ja useammin kuin kerran on katkera ero ollut hilkulla.
Toistaiseksi euromaiden liitto on kestänyt koviakin koetuksia erityisesti siksi, että tämä on ollut suurimpien euromaiden tahto ja siksi, että vaihtoehto – ero – olisi ollut muillekin pelottava hyppy tuntemattomaan.
Nyt Saksan mitta on kuitenkin alkanut täyttyä. Kun Saksa saa tarpeekseen, on tämä liitto historiaa.
Merkel havaitsi
euron valuvian

Saksan liittokansleri Angela Merkel on puolestaan ensi kerran myöntänyt julkisesti, että euroalueen yhteinen rahapolitiikka ei välttämättä sovi yhdellekään euromaalle.
Merkel arveli julkisessa puheenvuorossaan viime viikolla, että EKP on vaikeassa asemassa, kun sen pitäisi samaan aikaan korottaa Saksan korkotasoa ja keventää vielä lisää muiden euromaiden rahoitusoloja.
Tällä lausunnollaan Merkel osui ensi kerran yhteen eurotalouden ja -kriisin keskeisistä kipupisteistä. Kriisi on keskeisiltä osin peräisin useiden tyystin eriparisten jäsenmaiden yhteisen rahapolitiikan vahingollisista vaikutuksista.
Euroajan alkuvuosina heikolle Saksalle sopiva korkotaso oli useimmille muille euromaille aivan liian matala. Nopeiten kasvaneille niin sanotuille reunamaille EKP:n määräämät korot olivat reaalisesti negatiivisia useiden vuosien ajan.
Euro poisti Saksan yksityisiltä säästöiltä valuuttariskin, joten rahaa virtasi Saksan omia korkoja korkeampien tuottojen perään pienempiin euromaihin pidäkkeettä. Näin syntyivät liian suuret velat ja liian suuret riskipitoiset saatavat – ja näin syntyi eurokriisi.
Liittokansleri Merkel tarkasteli ainoastaan EKP:n ajankohtaisia haasteita, mutta sama eriparisten euromaiden ja yhteisen rahapolitiikan ongelma on ollut rahaliiton keskeisiä ominaispiirteitä rahaliiton perustamisesta lähtien.
Viimeinen
vastamäki

Saksa on suurista euromaista suurin ja maksaa suurimman osan rahaliiton ylläpitämisen – ja kriisitoimien – hinnasta.
Jos Saksan poliittinen johto havahtuu rahaliiton valuvikoihin ja maan keskuspankki ja mahdollisesti myös perustuslakituomioistuin toteavat valuvikojen korjaamisen lain vastaiseksi, on Saksan mitta täysi.
Ja jos Saksan mitta täyttyy, voi se tietää rahaliitolle aivan uudenlaista vastamäkeä.
Vähän pelkistäen: rahaliitto ja euro pysyvät koossa niin kauan kuin Saksa maksaa. Ja kääntäen: kun Saksan mitta tulee täyteen ja se panee piikin kiinni, päättyy tämä liitto eroon.

جنایات کاپیتالیسم برعلیه بشریت وضرورت انقلاب سوسیالیستی

کارفرما و دستگاه فاسد حکومتی مسئول بلافصل فاجعه کارخانه پوشاک در بنگلادش


روز 24 آوریل برابر با 4 اردیبهشت، ساختمان پنج کارخانه پوشاک در حومه "داکا" پایتخت بنگلادش فرو ریخت. به گفته مقامات به هنگام ریزش ساختمان 3122 کارگر، عمدتا زن، در کارخانه ها و 300 مغازه در این ساختمان عظیم کار می کردند. اخبار رسیده حاکی است که تاکنون بیش 330 کارگر جان باخته و صدها کارگر در زیر آوار به دام افتاده اند. مسئولین حکومتی می گویند احتمالا تعداد جانباختگان به 350 نفر خواهد رسید. تاکنون 2350 نفر از زیر خروارها سیمان و آهن نجات داده شده اند که حداقل نیمی از آنها زخمی هستند. در میان اینان عده ای جراحت شان شدید بوده و بعضی ها دستان و یا پایشان قطع شده است. ساختمان به نام صاحب آن محمد سهیل رعنا، "رعنا پلازا" خوانده می شود. در مجتمع رعنا ۵ کارگاه دوزندگی پوشاک وجود داشت که از فروشگاه های زنجیره ای پوشاک غربی از جمله مانگو اسپانیا و پریمارک انگستان سفارش می گرفتند و برایشان لباس صادر می کردند.

"رعنا" از اعضای قدرتمند حزب عوامی لیک، حزب حاکم این کشور می باشد. وی به کمک مقامات پلیس، فرماندهان نظامی، وزرا، نمایندگان مجلس و سایر مقامات توانسته است از طریق استثمار شدید کارگران میلیاردها دلار ثروت اندوخته کند. او با اتکا به همین پشتیبانی ها، اخطارهای روزهای سه شنبه و چهارشنبه کارگران، مبنی بر وجود ترک در دیوارها را نادیده گرفت و از طریق عوامل خود و با تهدید به اخراج، کارگران را ناچار کرد تا در محل های کار خود باقی بمانند. حتی ساعتی پیش از فروریختن ساختمان کارگران قصد خروج می کنند و عوامل کارفرما از بیرون رفتن آنها جلوگیری به عمل می آورند. رعنا در نقطه دیگری از حومه پایتخت ساختمان مشابهی دارد که آنهم دیوارهایش ترک برداشته است. کارگران پس از فاجعه سقوط "رعنا پلازا" ساختمان را تخلیه کردند.
روز جمعه 6 اردیبهشت هزاران کارگر علیه اعمال جنایت آمیز کارفرما و رشوه خواری و فساد کارگزاران حکومت به خیابان های داکا پایتخت بنگلادش ریختند. کارگران معترض کارفرما و تمام دستگاه فاسد حکومتی را مسئول فاجعه می دانند و خواهان دستگیری و مجازات رعنا و تمام همدستان آن در داخل حکومت هستند. در کشور بنگلادش بیشتر کارهای عظیم ساختمانی و بساز بفروشی توسط روسای پلیس، فرماندهان نظامی و مقامات دولتی و حتی مذهبی صورت می گیرد که غالبا غیر استاندارد هستند. 3 میلیون و 600 هزار کارگر پوشاک که اکثرا زنان و مادران کودکان خردسال هستند، در این ساختمان ها هر سال 20 میلیارد دلار پول عاید کارفرماهای جنایتکار و دولت فاسد و خدمتگزار آنها می کنند. به دلیل نبود وسایل ایمنی در کارخانه و وجود ساختمان های غیر ایمن، در 5 ماه گذشته 41 حادثه در محیط های کاری کارگران پوشاک رویداده که سه مورد آنها فاجعه عظیم به حساب می آیند. این سه فاجعه بزرگ در کارخانه های پوشاک در حومه داکا روی داده اند. در ماه نوامبر سال گذشته آتشی مهیب در کارخانه و سالن های "مد تزارین" در حومه داکا در گرفت. 112 کارگر زن در شعله های آتش سوختند و جان باختند. این کارخانه حتی راه خروج اضطراری نداشت. کارگران در فقر نگهداشته شده و بویژه زنان تنگدست بنگلادش علیرغم علم به این خطرها با ماهی حدود 37 دلار برای شرکت های بزرگ و فروشگاههای زنجیره ای در اروپا، ایالات متحده و کانادا لباس می دوزند. ساعات کار این کارگران گاه به 15 ساعت در روز می رسد. صاحبان کارخانه ها از تامین وسایل ایمنی و امکانات رفاهی خوداری می کنند تا لباس ها هرچه ارزانتر تمام شود.
مسئولین "فدراسیون مستقل کارگران پوشاک بنگلادش" بعد از فاجعه ریزش ساختمان "رعنا پلازا" اطلاعاتی را منتشر کردند. بر اساس این اطلاعات مسئولین "سلامت و ایمنی" فدراسیون بعد از فاجعه کارخانه "مد تارزین" در نوامبر 2012 طرح مفصلی برای حفظ ایمنی در محیط کار و ساختمان ها در اختیار صاحبان کارخانه های پوشاک بنگلادش و مشتریان غربی آنها گذاشته اند. مسئولین فدراسیون می گویند که هر دو دسته طرح را رد کرده و مقامات حکومتی هم آن را نادیده گرفته اند. به این ترتیب 4000 کارخانه پوشاک در این کشور جزو محیط های خطرناک برای کارگران باقی مانده اند.
هزاران تظاهر کننده و خویشاوندان قربانیان در روز جمعه عملیات نجات از جانب حکومت را بسیار کند توصیف کردند. آنها می گویند که بیشتر نجات یافتگان توسط داوطلبین از زیر آوار بیرون کشیده شده اند. اعتراض مردم عزادار و معترض با هجوم پلیس مواجه شد. نیروهای سرکوبگر با باتوم، گاز اشک آور و شلیک گلوله های پلاستکی به جان تظاهر کنندگان افتادند و 25 نفر از آنها را زخمی و روانه بیمارستان کردند. این امر خشم تظاهر کنندگان را شعله ور ساخت و آنها به ساختمانهای دولتی و کارفرمائی حمله کرده و خساراتی به آنها وارد کردند.
بنگلادش بعد از چین دومین تولید کننده لباس ارزان در جهان است. این کشور مانند دیگر کشورهای پرجمعیت آسیای جنوب شرقی به منبع ثروت اندوزی کمپانیهای بزرگ سرمایه­داری از طریق استثمار نیروی کار ارزان، کارگران این منطقه تبدیل شده است. میلیونها کارگر این صنعت  علیرغم دست زدن به مبارزات و اعتراضات وسیع به دلیل محرومیت از تشکل های رزمنده و طبقاتی قادر نشده اند کارفرمایان جنایتکار را وادارند تا مسایل ایمنی را در ساختمان سازی و در محیط کار رعایت کنند. دولت و کارفرمایان داخلی و خارجی، خریداران نیروی کار ارزان کارگران بنگلادش مسبب جنایتی هستند که در کارخانه پوشاک در این کشور اتفاق افتاد. بخشی از سودی که از گرده کارگران بنگلادش کشیده می شود به جیب سرمایه دارانی می رود که این روزها با طرح های ریاضت اقتصادی شان در کشورهای پیشرفته سرمایه داری به جان کارگران افتاده اند. کارگران بنگلادش برای مبارزه با حرص سیری ناپذیر سودجویی سرمایه داران داخلی و خارجی به پشتیبانی بین المللی کارگران همسرنوشت خود در  سراسر جهان نیاز دارند.
گرامی باد اول ماه می، روز جهانی کارگر

زنده باد سوسیالیسم!

زنده باد انقلاب کارگری: انفجار عدالت و برادری و آزادی


برچیـده بــاد بــردگی مـزدی!

زنده باد کمونیسم!