ارزش پول و قدرت خرید مردم چگونه سقوط کرد؟
بولتن نيوز:
وزیر اقتصاد صراحتا گفت که حدود دوسوم پول یارانه نقدی نه از محل اصلاح قیمت حامل های انرژی بلکه از محل بودجه عمومی تأمین مالی شده است. معنی این جمله آن است که دولت در چند سال گذشته ماهانه بیش از 2000 میلیارد تومان از بیت المال برای این منظور برداشت کرده است که در سال حداقل به 24هزار میلیارد تومان بالغ می شود.
به عبارت دیگر، این ارقام که بابت یارانه نقدی هزینه شده و یا کسری بودجه که حدود 80 هزار میلیارد تومان می شود، از محل چاپ پول و رشد نقدینگی تامین شده است نه فروش حامل های انرژی و کالا و خدمات یا دریافت مالیات...
یعنی از یک سو موجب رشد نقدینگی و چاپ پول شده و از سوی دیگر بخشی از این پول به عنوان یارانه به حساب مردم واریز شده اما تورمی که ایجاد کرده و فشار بر خانوارها به مراتب بالاتر از پولی است که به عنوان یارانه به مردم داده شده است.
زیرا هر یک تومان پولی که دولت به حساب مردم ریخته و پایه پولی را با چاپ پول افزایش داده ضربدر 5 شده که به ضریب فزاینده شهرت دارد این 5 تومان تورم را بالا برده در حالی که یک تومان به حساب مردم واریز شده است یا صرف مخارج دولت و بودجه عمومی شده است.
معنای این حرف این است که به ازای هر یک تومان پولی که دولت پرداخت کرده عملا 5 تومان بر هزینه و گردش مالی اقتصاد افزوده و مردم به جای آن که از محل یارانه نقدی و رشد مخارج دولت احساس قدرت خرید بیشتر داشته باشند عملا احساس فقر بیشتر و کاهش قدرت خرید داشته اند.
در حالی که اگر دولت از محل فروش بنزین و گازوئیل و برق و گاز، پول به حساب مردم می ریخت و نقدینگی و چاپ پول را رشد نمی داد، این پول اگر چه با میزان کمتر، موجب رشد قدرت خرید و کاهش فقر می شد.
شخص رئيس جمهور نیز اعلام کرد 80 هزار میلیارد تومان از درآمدهای بودجه عددسازی محض است يعني اين که این 24 هزار میلیارد تومان یارانه نقدی را هم بايد داخل این عددسازی حساب كنيم. حالا سوال مهم این است که پس حالا چطور اين عددها را دولت خدمت گذار احمدي نژاد و مسوولین اقتصادی دولت دهم، كه داراي دكتراي اقتصاد از دانشگاه تهران هم بودند تبدیل به پول می كرده اند؟
به نظر بسياري از علماي اقتصاد ، در اينجا داستان قديمي شعبده بازي غيب كردن پول از جيب مستضعفين و كارمندان با اسم رمز " چاپ پول " عملياتي مي شد.
در واقع در اينجا داستان رابينهود كه يك داستان صد در صد اروپايي است با چاپ پول تکرار شد
به اين صورت كه رابينهود پول را از جيب ثروتمندان و پادشاه برداشت می کرد و بين فقرا تقسيم مي كرد اما کیمیاگران سیاست پولی در دولت دهم و نهم، بدون استفاده از تير و كمان و اسب و سرنيزه و با كمك علوم خفيه مندرج در زير نويس كتاب ثروت ملل و چشم بندي، پولها را با استفاده از ماليات تورمي ( كاهش مصنوعي ارزش پول توسط دولت و رشد حجم پول بدون پشتوانه و بسیار کمتر از رشد اقتصادی و رشد تولید) برداشت می کرد
جالب است در شرایطی که هر سال مبالغ قابل توجهی به حجم بودجه عمومی اضافه می شد و هزاران میلیارد تومان به عنوان یارانه نقدی به حساب مردم واریز می شد و ظرف 8 سال 400 هزار میلیارد تومان به حجم پول و نقدینگی اضافه شده است، رشد اقتصادی در سال 91 یعنی آخرین سال دولت احمدی نژاد 5.4 درصد منفی بوده است معنای این جمله این است که رشد نقدینگی و تورم هیچ کمکی به رشد اقتصاد و تولید نکرده است. و در شرایطی که نقدینگی رشد شدید داشته و تورم به 39 درصد رسیده، رشد اقتصادی منفی بوده است در حالی که قاعدتا باید به میزان 50 درصد رشد نقدینگی رشد اقتصادی و تولید داشته باشیم و وقتی پول بیشتر می شود تولید نیز باید تشویق شود و اقتصاد رونق یابد اما برعکس هر چه نقدینگی و تورم بالا رفته رشد اقتصادی نیز منفی شده است و حتی رشداقتصاد به اندازه قبل هم تثبیت نشده است.
البته بي انصاف هم نبايد بود چرا كه دولت احمدي نژاد به هر میزان كه به خاطر تورم از جيب مردم خارج مي كرد ( كاهش قدرت خريد پول افرادي كه درآمدهاي ثابت دارند مانند كارمندها و كارگرهايي كه سالانه فقط 10 درصد به حقوقشان اضافه مي شود)، تحت عنوان يارانه نفتي، بخشی را كف دست ما مي گذاشت تا آفتاب اميدمان بدمد. یعنی هزینه زندگی 40 درصد رشد می کرد و مبلغ درآمد یا یارانه نقدی وحقوق مثلا حدود 10 تا 15 درصد رشد می کرد و در نتیجه در مجموع قدرت خرید کاهش می یافت و فقر بیشتر میشد.
بطوری که حدود 11 میلیون از 18 میلیون خانوار ایرانی خود را با درآمد کم و قدرت خرید پایین و آینده سخت ارزیابی کرده اند.
در اين حالت و آنچنان كه در سالهاي گذشته هم بدون استثنا شاهد آن بوده ايم، زماني كه هزينه هاي دولت به حدي افزايش يابد كه درآمدهايش از محل ماليات و فروش منابع ملي كفاف ندهد، دولت به فكر اين مي افتد كه چه بايد بكند؟ چگونه پول مورد نیاز خود را تامین کند. در نتیجه در سال 92 به عنوان مثال، 80 هزار میلیارد تومان کسری بودجه داشته که باید از محل چاپ پول و استقراض از بانک مرکزی تامین شود.
يك روش مرسوم براي اين تامین مالی، وضع نوعي ماليات پنهان است كه در ادبيات اقتصادي به "ماليات تورمي" موسوم است. اين روش البته در تاريخ هم سابقه دارد به اين صورت كه پادشاهان در زماني كه پول رايج از طلا و نقره بود مقدار اين فلزات گرانبها را در سكه رايج كاهش مي دادند تا بتوانند حجم سكه بیشتری با همان واحد قبلي ضرب كنند كه اين مقدار اضافه همان پول بدون پشتوانه ( يا ضرب المثل منسوخ آب ريختن در شير خودمان است كه حرام بود در گذشته هاي نه چندان دور و از بابا هايمان شنيده ايم) است. به دنبال اين اقدام، همه قيمتها به میزان کاهش ارزش واقعی پول، افزايش مي يافت و مجموع اين افزايش قيمت مثل ماليات ( از نوع آب خوردني و بدون دردسرش كه فقط از كارمندها و كارگرها مي شود گرفت و نه از كسبه محترم البته اگر ريا نشود) به جیب دولت ميرفت!
امروز، به جای کاهش ارزش سکه طلا و نقره، چاپ پول یا اسکناس متداول شده است که بي ضابطه بدون در نظر گرفتن رشد اقتصادي يا همان چيزي است كه امروزه در ادبيات عمومي تحت عنوان رشد بي رويه نقدينگي از آن نام برده مي شود و البته دولت احمدي نژاد در اين رابطه ركورد گينس را زده است و درطول تاريخ خلقت حضرت آدم تا كنون هيچ كس و در هيچ كشوري نتوانسته كه ظرف 8 سال نقدينگي كشوري را بدون در نظر گرفتن توانايي هاي توليدي و اقتصاد كشور اينگونه افزايش بدهد وبطور مثال از 70 هزار ميليارد توان درسال 84 به 470 هزارميليارد تومان درسال 92 برساند و هشت برابر كند.
یعنی اقتصادي كه به طور متوسط سالي 5 درصد رشد نداشته و در سال 91 رشد منفی 5.4 درصدی داشته و در دوسال گذشته رشد منفي را تجربه كرده يقه سفيدها و وزارت اقتصادش و بانك مركزيش نقدينگي را 800 درصد افزايش داده اند و چاپ پول داشته اند و باز يارانه داده اند و باز پول چاپ كرده اند و تازه مي خواستند اين چهل هزار تومان به هر نفر را هم بكنند 200 يا 300 هزار تومان يا هر چقدر كه خدا بخواهد. آخر بابا انصافتون رو شكر، هر جا كم آوردين يك دستگاه كپي برداشتين و يه بسته كاغذ A4 دگمه شو زدین و رو"تولیداتش" زدين 10 هزار ريال، 100 هزار ريال، 50 هزار ريال، 500 هزار ريال، يك ميليون ريال و ....
تجربه و تئوري ثابت كرده است كه اين كار قطعا به افزايش تورم منجر شده و تورم ناشي از آن باعث ذوب پول دراختيار مردم مي شود كه دقيقا به همين دليل به اين ولنگ و وازي هاي پولي دولت احمدي نژاد، سياست پولي " ماليات تورمي " اطلاق مي شود. چرا كه عوايد آن مستقيما به جيب دولت و كساني كه به رانت دولتي وصل هستند مي رود و صاحبان درآمدهاي ثابت بيشترين ضرر را از اين محل متحمل ميشوند.
سالها است به مدد رشد تفكر علم اقتصاد، استفاده از اين سياست پولي در اكثر ممالك منسوخ شده و به همين دليل تورم بالای پنج درصد نيز همانند امراضي چون طاعون و مالاريا به تاريخ پيوسته است به طوري كه اگر بخواهيم كشورهاي داراي تورم دورقمي را فهرست كنيم تعداد آنها به تعداد انگشتان دو دست نخواهد رسيد و ما هم در بين اين كشورها رتبه اول را داريم.
درآخربياييد دعا كنيم خداوند اين چند كشوري كه داراي تورمهاي دو رقمي هستند را از مصيبت برهاند و به كساني كه نمي دانستند كه نمي دانند و هنوز هم نمي دانند كه نمي دانند، كمك كند تا انشاالله هر گز در پستهايي قرارنگيرند كه با جان و مال و ناموس و پول و زندگي مردم سر كار دارد و هر گونه تصميم آنها كشوري را به ورطه سقوط نكشاند. آمين!
وزیر اقتصاد صراحتا گفت که حدود دوسوم پول یارانه نقدی نه از محل اصلاح قیمت حامل های انرژی بلکه از محل بودجه عمومی تأمین مالی شده است. معنی این جمله آن است که دولت در چند سال گذشته ماهانه بیش از 2000 میلیارد تومان از بیت المال برای این منظور برداشت کرده است که در سال حداقل به 24هزار میلیارد تومان بالغ می شود.
به عبارت دیگر، این ارقام که بابت یارانه نقدی هزینه شده و یا کسری بودجه که حدود 80 هزار میلیارد تومان می شود، از محل چاپ پول و رشد نقدینگی تامین شده است نه فروش حامل های انرژی و کالا و خدمات یا دریافت مالیات...
یعنی از یک سو موجب رشد نقدینگی و چاپ پول شده و از سوی دیگر بخشی از این پول به عنوان یارانه به حساب مردم واریز شده اما تورمی که ایجاد کرده و فشار بر خانوارها به مراتب بالاتر از پولی است که به عنوان یارانه به مردم داده شده است.
زیرا هر یک تومان پولی که دولت به حساب مردم ریخته و پایه پولی را با چاپ پول افزایش داده ضربدر 5 شده که به ضریب فزاینده شهرت دارد این 5 تومان تورم را بالا برده در حالی که یک تومان به حساب مردم واریز شده است یا صرف مخارج دولت و بودجه عمومی شده است.
معنای این حرف این است که به ازای هر یک تومان پولی که دولت پرداخت کرده عملا 5 تومان بر هزینه و گردش مالی اقتصاد افزوده و مردم به جای آن که از محل یارانه نقدی و رشد مخارج دولت احساس قدرت خرید بیشتر داشته باشند عملا احساس فقر بیشتر و کاهش قدرت خرید داشته اند.
در حالی که اگر دولت از محل فروش بنزین و گازوئیل و برق و گاز، پول به حساب مردم می ریخت و نقدینگی و چاپ پول را رشد نمی داد، این پول اگر چه با میزان کمتر، موجب رشد قدرت خرید و کاهش فقر می شد.
شخص رئيس جمهور نیز اعلام کرد 80 هزار میلیارد تومان از درآمدهای بودجه عددسازی محض است يعني اين که این 24 هزار میلیارد تومان یارانه نقدی را هم بايد داخل این عددسازی حساب كنيم. حالا سوال مهم این است که پس حالا چطور اين عددها را دولت خدمت گذار احمدي نژاد و مسوولین اقتصادی دولت دهم، كه داراي دكتراي اقتصاد از دانشگاه تهران هم بودند تبدیل به پول می كرده اند؟
به نظر بسياري از علماي اقتصاد ، در اينجا داستان قديمي شعبده بازي غيب كردن پول از جيب مستضعفين و كارمندان با اسم رمز " چاپ پول " عملياتي مي شد.
در واقع در اينجا داستان رابينهود كه يك داستان صد در صد اروپايي است با چاپ پول تکرار شد
به اين صورت كه رابينهود پول را از جيب ثروتمندان و پادشاه برداشت می کرد و بين فقرا تقسيم مي كرد اما کیمیاگران سیاست پولی در دولت دهم و نهم، بدون استفاده از تير و كمان و اسب و سرنيزه و با كمك علوم خفيه مندرج در زير نويس كتاب ثروت ملل و چشم بندي، پولها را با استفاده از ماليات تورمي ( كاهش مصنوعي ارزش پول توسط دولت و رشد حجم پول بدون پشتوانه و بسیار کمتر از رشد اقتصادی و رشد تولید) برداشت می کرد
جالب است در شرایطی که هر سال مبالغ قابل توجهی به حجم بودجه عمومی اضافه می شد و هزاران میلیارد تومان به عنوان یارانه نقدی به حساب مردم واریز می شد و ظرف 8 سال 400 هزار میلیارد تومان به حجم پول و نقدینگی اضافه شده است، رشد اقتصادی در سال 91 یعنی آخرین سال دولت احمدی نژاد 5.4 درصد منفی بوده است معنای این جمله این است که رشد نقدینگی و تورم هیچ کمکی به رشد اقتصاد و تولید نکرده است. و در شرایطی که نقدینگی رشد شدید داشته و تورم به 39 درصد رسیده، رشد اقتصادی منفی بوده است در حالی که قاعدتا باید به میزان 50 درصد رشد نقدینگی رشد اقتصادی و تولید داشته باشیم و وقتی پول بیشتر می شود تولید نیز باید تشویق شود و اقتصاد رونق یابد اما برعکس هر چه نقدینگی و تورم بالا رفته رشد اقتصادی نیز منفی شده است و حتی رشداقتصاد به اندازه قبل هم تثبیت نشده است.
البته بي انصاف هم نبايد بود چرا كه دولت احمدي نژاد به هر میزان كه به خاطر تورم از جيب مردم خارج مي كرد ( كاهش قدرت خريد پول افرادي كه درآمدهاي ثابت دارند مانند كارمندها و كارگرهايي كه سالانه فقط 10 درصد به حقوقشان اضافه مي شود)، تحت عنوان يارانه نفتي، بخشی را كف دست ما مي گذاشت تا آفتاب اميدمان بدمد. یعنی هزینه زندگی 40 درصد رشد می کرد و مبلغ درآمد یا یارانه نقدی وحقوق مثلا حدود 10 تا 15 درصد رشد می کرد و در نتیجه در مجموع قدرت خرید کاهش می یافت و فقر بیشتر میشد.
بطوری که حدود 11 میلیون از 18 میلیون خانوار ایرانی خود را با درآمد کم و قدرت خرید پایین و آینده سخت ارزیابی کرده اند.
در اين حالت و آنچنان كه در سالهاي گذشته هم بدون استثنا شاهد آن بوده ايم، زماني كه هزينه هاي دولت به حدي افزايش يابد كه درآمدهايش از محل ماليات و فروش منابع ملي كفاف ندهد، دولت به فكر اين مي افتد كه چه بايد بكند؟ چگونه پول مورد نیاز خود را تامین کند. در نتیجه در سال 92 به عنوان مثال، 80 هزار میلیارد تومان کسری بودجه داشته که باید از محل چاپ پول و استقراض از بانک مرکزی تامین شود.
يك روش مرسوم براي اين تامین مالی، وضع نوعي ماليات پنهان است كه در ادبيات اقتصادي به "ماليات تورمي" موسوم است. اين روش البته در تاريخ هم سابقه دارد به اين صورت كه پادشاهان در زماني كه پول رايج از طلا و نقره بود مقدار اين فلزات گرانبها را در سكه رايج كاهش مي دادند تا بتوانند حجم سكه بیشتری با همان واحد قبلي ضرب كنند كه اين مقدار اضافه همان پول بدون پشتوانه ( يا ضرب المثل منسوخ آب ريختن در شير خودمان است كه حرام بود در گذشته هاي نه چندان دور و از بابا هايمان شنيده ايم) است. به دنبال اين اقدام، همه قيمتها به میزان کاهش ارزش واقعی پول، افزايش مي يافت و مجموع اين افزايش قيمت مثل ماليات ( از نوع آب خوردني و بدون دردسرش كه فقط از كارمندها و كارگرها مي شود گرفت و نه از كسبه محترم البته اگر ريا نشود) به جیب دولت ميرفت!
امروز، به جای کاهش ارزش سکه طلا و نقره، چاپ پول یا اسکناس متداول شده است که بي ضابطه بدون در نظر گرفتن رشد اقتصادي يا همان چيزي است كه امروزه در ادبيات عمومي تحت عنوان رشد بي رويه نقدينگي از آن نام برده مي شود و البته دولت احمدي نژاد در اين رابطه ركورد گينس را زده است و درطول تاريخ خلقت حضرت آدم تا كنون هيچ كس و در هيچ كشوري نتوانسته كه ظرف 8 سال نقدينگي كشوري را بدون در نظر گرفتن توانايي هاي توليدي و اقتصاد كشور اينگونه افزايش بدهد وبطور مثال از 70 هزار ميليارد توان درسال 84 به 470 هزارميليارد تومان درسال 92 برساند و هشت برابر كند.
یعنی اقتصادي كه به طور متوسط سالي 5 درصد رشد نداشته و در سال 91 رشد منفی 5.4 درصدی داشته و در دوسال گذشته رشد منفي را تجربه كرده يقه سفيدها و وزارت اقتصادش و بانك مركزيش نقدينگي را 800 درصد افزايش داده اند و چاپ پول داشته اند و باز يارانه داده اند و باز پول چاپ كرده اند و تازه مي خواستند اين چهل هزار تومان به هر نفر را هم بكنند 200 يا 300 هزار تومان يا هر چقدر كه خدا بخواهد. آخر بابا انصافتون رو شكر، هر جا كم آوردين يك دستگاه كپي برداشتين و يه بسته كاغذ A4 دگمه شو زدین و رو"تولیداتش" زدين 10 هزار ريال، 100 هزار ريال، 50 هزار ريال، 500 هزار ريال، يك ميليون ريال و ....
تجربه و تئوري ثابت كرده است كه اين كار قطعا به افزايش تورم منجر شده و تورم ناشي از آن باعث ذوب پول دراختيار مردم مي شود كه دقيقا به همين دليل به اين ولنگ و وازي هاي پولي دولت احمدي نژاد، سياست پولي " ماليات تورمي " اطلاق مي شود. چرا كه عوايد آن مستقيما به جيب دولت و كساني كه به رانت دولتي وصل هستند مي رود و صاحبان درآمدهاي ثابت بيشترين ضرر را از اين محل متحمل ميشوند.
سالها است به مدد رشد تفكر علم اقتصاد، استفاده از اين سياست پولي در اكثر ممالك منسوخ شده و به همين دليل تورم بالای پنج درصد نيز همانند امراضي چون طاعون و مالاريا به تاريخ پيوسته است به طوري كه اگر بخواهيم كشورهاي داراي تورم دورقمي را فهرست كنيم تعداد آنها به تعداد انگشتان دو دست نخواهد رسيد و ما هم در بين اين كشورها رتبه اول را داريم.
درآخربياييد دعا كنيم خداوند اين چند كشوري كه داراي تورمهاي دو رقمي هستند را از مصيبت برهاند و به كساني كه نمي دانستند كه نمي دانند و هنوز هم نمي دانند كه نمي دانند، كمك كند تا انشاالله هر گز در پستهايي قرارنگيرند كه با جان و مال و ناموس و پول و زندگي مردم سر كار دارد و هر گونه تصميم آنها كشوري را به ورطه سقوط نكشاند. آمين!
اظهارنظر، البته با اجازه شما!
(به خدا ویکصد وبیست وچهارهزارپیغمبرش قسم که این نوع نتیجه گیری ها و رهنموددادن ها نبوغ لازم دارد!) البته باید یادمان نرود که، اینجا یک مشکل "کوچک" دیگه - فارغ ازاینکه کجای دنیا باشیم و حاکمین کشورمان یقه شون چه رنگی باشد- هم عمل میکند و آن بحران مزمن جهانی سیستم فرتوت سرمایه داری میباشد! مشکل (!) این ولایت وولایتمداران آن دراینست که، بازاریان وبازارهای کلان وامهای جهانی (خارجی) چشمه های حیاتبخش زمزم قرضه ها رابرای تمتع طبقه "صاحبان نعمتها" کورکرده اند و به آنها امکان داده اند که، به شکلی که دربالا اشاره کرده اید، این "وامها" را ازمردم درهچل افتاده اخاذی بکنند بدون اینکه مجبور به پرداخت آن ها و بهره های سنگین آنها باشند. به هرحال چه آنسان و چه اینسان، چه آنجا و چه اینجا هزینه ها را باید کسانی بپردازند وتناقض تلخ دراین است که قربانیان این نظام اقتصادی-اجتماعی یردازنده نهایی بوده و خواهند بود. واین داستان همچنان (هم اینجا و بیشترآنجا) ادامه داشته وتراژیکترخواهد شد تا اینکه......