سوریه؛ سرمایه، جنگ و
دیگرهیچ!
شنبه 31 اوت 2013 - 09 شهریور 1392
متعاقب به کارگیری سلاحهای
شیمیایی در حومه دمشق، آمریکا و برخی از کشورهای متحدش در صدد حمله نظامی
به سوریه هستند. اما رای منفی پارلمان بریتانیا به شرکت این کشور در این
حمله تردیدهای اولیه در انگیزههای واقعی و عواقب احتمالی چنین حملهای را
تقویت کرده است.
مهمترین دلیل برای چنین تردیدهایی، شتاب و حتی
بیتابی غرب در مداخله نظامی است که تصمیم و صف آرایی برای انجامش در حالی
صورت میگیرد که تحقیقات بازرسان سازمان ملل در سوریه هنوز به نتیجه نرسیده
است.با توجه به مخالفتی که روسیه و چین تاکنون با اقدام نظامی علیه سوریه داشتهاند، منطقا آمریکا و غرب میبایست وزن بیشتری به یافتههای تیم بازرسان سازمان ملل درباره چند و چون و مسئولین احتمالی استفاده از سلاحهای شیمیایی میدادند، تا در فقدان قطعنامه رسمی شورای امنیت در مجاز کردن اقدام نظامی، حداقل بتوانند بر یافتههای رسمی یک نهاد مستقل بینالمللی اتکا کنند.
این امر مشروعیت اخلاقی مداخله نظامی غرب را در نزد افکار عمومی کشورهای غربی و منطقه بیشتر میکرد و فشار بر چین و روسیه را برای نرمش در مواضعشان در شورای امنیت سازمان ملل متحد افزایش میداد.
تجربه حمله آمریکا به سودان در دوران کلینتون و جنگ علیه عراق در دوران بوش و آشکار شدن نادرستی و حتی جعلی بودن ادعاهای آمریکا و بریتانیا مبنی بر وجود سلاحهای کشتار جمعی در این کشورها قاعدتا میبایست اهمیت فرصت دادن به بازرسان سازمان ملل برای اتمام تحقیقاتشان را نزد آمریکا و کشورهای دیگر غربی دو چندان میکرد.
با این اوصاف به باور نگارنده دلایل مداخله قریبالوقوع نظامی غرب در سوریه را باید در بستر جهانی جنگ سوریه، یا به عبارت بهتر جنگ بر سر سوریه، و تقارن خاص اقتصاد سیاسی و ژئوپولیتیک منطقه جست. تقارنی که کالبد شکافی آن منافع و انگیزههای بازیگران و نقش آفرینان متعدد این تراژدی انسانی را روشنتر میکند.
قرن گاز طبیعی
با رو به کاهش نهادن ذخایر شناخته شده نفت خام در جهان و افزایش هزینه کشف و استخراج منابع جدید، برخی قرن بیست و یکم را قرن گاز طبیعی نامیدهاند.با دریافتن ریسکهای عظیم تداوم اتکای کامل بر واردات گاز طبیعی از روسیه کشورهای اروپایی بلافاصله به تکاپو برای یافتن منابع جایگزین افتادند. حاصل این امر پروژههای خط لوله "ناباکو" و "کریدور جنوبی" بود که قرار بود گاز طبیعی آذربایجان را از طریق خاک ترکیه به مرز بلغارستان و از آنجا به اتریش و بقیه اروپا برسانند.
در نتیجه کشورهای اروپایی به منابع عظیم گاز طبیعی در خلیج فارس چشم دوختند، منابعی که بخش عمده آن در آبهای سرزمینی ایران و قطر، به خصوص میدان گاز طبیعی "پارس جنوبی" ایران، قرار دارد.
خط لوله اسلامی
در این میان، در تابستان سال ٢٠١١ و کوتاه مدتی پس از آنکه سرکوب وحشیانه و خونین تظاهراتهای مسالمت آمیز مردم سوریه توسط رژیم دیکتاتوری بشار اسد بخشی از اپوزیسین سوریه را به نبرد مسلحانه سوق داده بود، ایران، عراق و سوریه قرارداد احداث خط لوله انتقال گاز طبیعی موسوم به "خط لوله اسلامی" را امضا کردند.این خط لوله با ظرفیت تقریبی ۴٠ میلیار متر مکعب در سال قرار بود گاز طبیعی ایران را از طریق خاک عراق و سوریه به سواحل مدیترانهای لبنان و از آنجا از زیر دریا به یونان و بقیه اروپا صادر کند.
با توجه به میزان ذخایر قابل استخراج گاز طبیعی ایران در خلیج فارس که بالغ بر ۱۶ تریلیون متر مکعب تخمین زده میشود، خط لوله ایران-عراق-سوریه ظرفیت تامین بخش قابل توجهی از نیازهای کشورهای اروپایی برای ١٠٠-١۵۰ سال آینده را دارا خواهد بود.
اما این خط لوله همچنانکه از نام آن پیدا است ترکیه را که در سال ٢٠٠٧ قرار بود مجرای انتقال گاز ایران به اروپا باشد، اما تحت فشار آمریکا از تفاهمنامهاش با ایران عدول کرد دور میزند.
در عین حال این پروژه در صورت اتمام قطر و عربستان سعودی را در بازار آینده انرژی جهانی در موقعیتی ضعیفتر و دشوار قرار میدهد.
نبرد حمص
بخش مهمی از استراتژی محور قطر-عربستان مبتنی بر تشدید جنبه فرقهای-مذهبی جنگ با هدف تقویت چشم انداز تجزیه سوریه به دو واحد سنی و علوی بوده است و از طریق حمایت و تجهیز گروههای تندرو سنی سلفی و مرتبط با القاعده پیش برده میشود.این استراتژی با ورود آشکار نیروهای حزبالله به درگیریها به نفع رژیم اسد به منطقی خود پیش برنده بدل شده است.
در این حول و حوش و متعاقب امضای قراردادهای مربوط به احداث خط لوله گاز طبیعی ایران-عراق-سوریه در سال ٢٠١١ اخباری حاکی از طرح آمریکا برای احداث یک خط لوله جایگزین برای انتقال گاز طبیعی قطر از طریق خاک عربستان و اردن به سواحل مدیترانهای اسرائیل و ترکیه و از آنجا به اروپا منتشر شد. با احتساب منابع گاز اسرائیل و سوریه این خط لوله میتواند به راحتی رقیبی جایگزین برای خط لوله ایران-عراق-سوریه شود.
در طرح پیشنهادی آمریکا خط لوله جایگزین در حوالی شهر حمص سوریه سه شاخه میشود: یک شاخه به سواحل لبنان، شاخه دیگر به بندر طرطوس سوریه، و شاخه دیگر به سواحل مدیترانهای ترکیه امتداد مییابد.
مسیر پیشنهادی این طرح شدت بیسابقه درگیریهای ماه گذشته در حوالی القصیر و حمص را که منجر به بازپسگیری این شهرها و مناطق پیرامون آن توسط ارتش سوریه و نیروهای حزب الله شد، توضیح میدهد.
ترکیه چه میخواهد؟
در این میان ترکیه نقش ترانزیت را برای کمکهای کشورهای غربی و نیز قطر و عربستان به مخالفین رژیم اسد ایفا کرده و میکند چرا که خط لوله پیشنهادی ایران-عراق-سوریه این کشور را از درآمدهای سرشار گمرکی حاصله از عبور خط لوله های حامل گاز طبیعی به مقصد اروپا از خاک این کشور بی نصیب میکند.دلیل دیگر ترکیه برای کمک به مخالفین بشار اسد، به خصوص گروههای سلفی و نزدیک به القاعده، پیشبرد کم هزینه جنگی نیابتی علیه نیروهای کرد سوری است که بخشهای بزرگی از کردستان سوریه را تحت کنترل خود در آوردهاند.
نیروهای حزب اتحاد دموکراتیک کردستان، که به حزب کارگران کردستان ترکیه (پکک) نزدیک است، در ماههای اخیر درگیر نبردهای بسیار شدیدی با نیروهای جبهه نصرت و القاعده بودهاند که پس از شکستهای اولیهشان از نیروهای این حزب به کشتار وسیع و سیستماتیک غیرنظامیان کرد پرداختهاند. امری که هیچ واکنشی را از سوی کشورهای عربی و غربی بر نیانگیخت.
در این میان اسرائیل حداقل تاکنون خواهان تداوم جنگی بدون برنده در سوریه است. جنگی که میتواند یک تهدید بالقوه (سوریه) و دو دشمن بالفعل (ایران و حزب الله) را در روندی فرسایشی به زانو در آورد.
پیروزیهای نظامی اخیر ارتش سوریه و نیروهای حزب الله مخل توازن قوای مورد نظر اسرائیل برای تحقق چنین شرایطی است. حمایت از ایده حملات محدود آمریکا که منجر به سقوط رژیم اسد نگردد ولی به تجدید قوای مخالفین بیانجامد مبتنی بر این محاسبه است.
در مرکز این شطرنج خونبار بین المللی آمریکا قرار دارد. رویکرد و عملکرد آمریکا در جنگ سوریه تاکنون مبتنی بر دو ملاحظه استراتژیک بوده است که هر دو تا حد زیادی متاثر از رویکرد این کشور به ایران هستند.
تضعیف رژیم، نه تغییر رژیم
ملاحظه نخست آمریکا شبیه به رویکرد اسرائیل است و مبتنی بر تشدید فشار علیه ایران از طریق تضعیف بیش از پیش رژیم اسد است.آمریکا این سیاست را تا کنون با فراهم آوردن زمینه تداوم جنگ با توسل به حفظ توازن قوای نسبی بین طرفین پیش برده است. رویکردی که آمریکا در دوران جنگ ایران و عراق نیز با موفقیت و برای چندین سال اجرا کرد.
این توازن قوا با پیروزیهای اخیر ارتش سوریه در نبرد با نیروهای اپوزیسیون سوریه به هم خورده است. بهکارگیری اخیر سلاحهای شیمیایی بهانه لازم را برای آمریکا جهت بازسازی این توازن قوای فاجعهآمیز داخلی از طریق حمله محدود نظامی به رژیم اسد فراهم آورده است. امری که شتاب این کشور در مداخله نظامی را توضیح میدهد.
حمایت همه جانبه و پیگیر ایران از رژیم اسد تا حد زیادی با آگاهی از این محاسبه آمریکا صورت میگیرد.
ملاحظه دوم و مهمتر ناظر بر این امر است که کنترل بازار انرژی جهان یک مولفه اساسی در استراتژی آمریکا برای محافظت و تداوم هژمونی سیاسیاش بر اقتصاد جهان سرمایهداری در مواجهه با رشد اقتصادی پر شتاب و ظاهرا وقفه ناپذیر چین، و عروج مجدد روسیه به عنوان یک قدرت بزرگ جهانی دارای ذخایر عظیم انرژی است.
در شرایط فعلی تداوم این کنترل تا حد زیادی منوط به ممانعت از عروج بازیگران پرقدرت و به لحاظ سیاسی مستقل در صنعت انرژی وتداوم وتحکیم موقعیت ممتازعربستان، قطرو سایر کشورهای دوست آمریکا و غرب است که دارای ذخایر انرژی هستند.
حمله خارجی، تشدید جنگ داخلی
دراین میان مردم بیگناه سوریه به قربانیان و گروگانهای اصلی رویارویی قدرتهای منطقهای وجهانی درخاک کشورشان برسرقدرت و سرمایه هستند. حمله قریبالوقوع آمریکا به رژیم اسد تنها به تشدید منازعات و ترغیب طرفین درگیری به ادامه هر چه خشونتبارتر جنگ و افزایش رنج و اندوه مردم سوریه منجر خواهد شد.سناریویی شبیه به این واقعه در جنگ سال ١٩٩١ غرب علیه عراق و پس از آزادسازی کویت به وقوع پیوست. رویدادی خونین که در جریان آن رژیم صدام پس از تحمل حقارت شکست و عقب نشینی از کویت به قتلعام وسیع شیعیان در جنوب عراق و کردها در کردستان عراق دست زد. آنها به دعوت آمریکا به قیام علیه رژیم صدام حسین برخاسته بودند.
کمهزینهترین راه حل برای اتمام مخاصمات در سوریه موافقت بر سر آتش بس فوری و آغاز مذاکرات میان طرفین درگیر تحت نظارت سازمان ملل متحد است.
طرفهای درگیر باید از اصرار بر پیش شرطهایی که پذیرش آنها برای طرف مقابل آشکارا غیر ممکن است اجتناب ورزند و با علم به اینکه حامیان خارجی آنها، از ایران و روسیه گرفته تا آمریکا، قطر، عربستان و ترکیه کمترین اهمیتی به جان مردم عادی سوریه در مداخلات و محاسبات خود نداده و نمیدهند، به گفتگو رو آورند و نقطه پایانی بر تراژدی خونبار کنونی در سوریه بگذارند.