افزایش قیمت دلار چه تاثیری بر زندگی مردم دارد؟
سه شنبه 02 اکتبر 2012 - 11 مهر 1391
برای روشن شدن میزان تاثیر قیمت ارز بر زندگی روزانه مردم، ابتدا باید دید که چه میزان کالا وارد میشود، و برای این کالاها چقدر دلار لازم است.
گزارش گمرک ایران نشان میدهد که سال گذشته خورشیدی ایران نزدیک به ۶۲ میلیارد دلار کالا وارد ایران شده است که ۷۲ درصد آن را کالاهای «واسطهای و مواد اولیه»، ۱۷ درصد کالاهای «سرمایهای» و بقیه یعنی حدود ۲۱ درصد را کالاهای «مصرفی» تشکیل میدهد.
یعنی بخش عمده کالاهای وارداتی ایران مواد اولیهای است که کارخانجات برای تولید کالا به آن نیاز دارند، بنابر این دست کم به اندازه سهم مواد اولیه در تولید کالا به قیمت کالاهای مصرفی تولید شده در داخل افزوده میشود.
کالاهای سرمایهای نیز گروهی از کالاهای وارداتی هستند که بخش عمده آن را ماشین آلات و تجهیزات وارداتی تشکیل میدهد که از خارج وارد میشود ولی چون از آن برای تولید کالا و یا خدمات برای مدتی طولانی استفاده میشود، از آن به عنوان کالای سرمایهای نام برده میشود.
ماشین آلات و تجهیزات وارداتی معمولا جزو هزینههای اصلی تاسیس و ایجاد یک واحد تولیدی یا خدماتی است و چند برابر شدن دلار میتواند ریسک سرمایه گذاری در تولید یک کالا را به قدری افزایش دهد که دیگر توجیه اقتصادی خود را از دست بدهد و سرمایه گذار قید تولید را بزند.
فرض کنیم که هنوز طرح سرمایه گذار توجیه اقتصادی کافی دارد و میخواهد با استفاده از تجهیزات خارجی در داخل کالا کند و تحریمهای بین المللی هم اجازه میدهد که یک سرمایه گذار به راحتی بتواند تجهیزات و وسایل مورد نیاز برای تولید کالا را از هر کشوری که خواست وارد کند.
در این وضعیت نیز سرمایه گذار ناچار است دوباره برای توجیه پذیر بودن این سرمایه گذاری، ارزیابی مجددی انجام دهد هم به خاطر اینکه آیا اصلا ریال کافی برای خرید دلار در اختیار دارد. این بخش به خصوص در شرایط فعلی که واحدهای تولیدی از کمبود نقدینگی و عدم همکاری بانکها شکایت دارند، اهمیت مضاعفی دارد. علاوه بر این، آیا تولید کالا با تجهیزاتی به قیمت دو یا سه برابر پیش بینی اولیه به صرفه است و تولید کننده میتواند با رقبای داخلی و خارجی که در شرایط متفاوتی کالا تولید میکنند، رقابت کند.
در انتظار گرانی
سوای همه این اما و اگرها، بیش از ۸۰ درصد کالاهای وارداتی ایران (واسطهای و سرمایهای) است و این بخش معمولا سهم عمدهای در تولید کالا دارد و افزایش شدید قیمت دلار و دیگر ارزهای خارجی، به این معنی است که قیمت کالاهای تجهیزات یا مواد اولیه آن با دلار ۲۵۰۰ یا ۳۵۰۰ تومانی وارد میشود قابل مقایسه با چند ماه پیش نخواهد بود که دلار در بدترین شرایط هم بیشتر از ۱۳۰۰ تومان نبود.این وضعیت در مورد کالاهای مصرفی ساخته شده وارداتی کاملا متفاوت است یعنی به میزان بالا رفتن قیمت ارز، قیمت این مواد نیز افزایش مییابد و مردم ناچارند این کالاها را چند برابر بخرند.
بنابر گزارش گمرک ایران، ۲۱ درصد یعنی حدود یک پنجم از کالاهای وارداتی سال گذشته مواد مصرفی هستند یعنی کالاهایی که به صورت ساخته شده از خارج وارد کشور میشود و در داخل بدون هیچ دخل و تصرفی مصرف میشود.
تکلیف کالاهای ساخته شده وارداتی روشن است قیمت کالاهایی نظیر خودرو، انواع لباس، کیف و کفش، لوازم خانگی و... چند برابر میشود چون تا پیش از این با قیمتی نزدیک به یک سوم قیمت دلار فعلی وارد میشدند و حالا در خوش بینانهترین شرایط قیمت آنها سه برابر خواهد شد.
مواد غذایی
ظاهرا دولت برای واردات مواد غذایی همچنان دلار ۱۲۲۶ تومانی میدهد و فرض بر این است که قیمت موادی نظیر برنج که دخل و تصرف چندانی برای مصرف در داخل در آن صورت نمیگیرد، تغییری نکند. هر چند افزایش قیمت دلار در بخشهای دیگر به طور غیر مستقیم بر قیمت برنج نیز تاثیر میگذارد و قیمت آن را افزایش خواهد داد.اما وضعیت مثلا در مورد نان متفاوت است به این معنی که اگر چه بخشی از گندم مصرفی به عنوان ماده اولیه غذایی از خارج وارد میشود و دولت برای واردات آن دلار به قیمت ۱۲۲۶ تومان اختصاص میدهد اما هزینه بقیه بخشها نظیر هزینه تجهیزات، انرژی و... خود به خود قیمت نهایی نان را افزایش خواهد داد.
تکلیف کالاهای ساخته شده وارداتی روشن است قیمت کالاهایی نظیر خودرو، انواع لباس، کیف و کفش، لوازم خانگی و... چند برابر میشود چون تا پیش از این با قیمتی نزدیک به یک سوم قیمت دلار فعلی وارد میشدند و حالا در خوش بینانهترین شرایط قیمت آنها سه برابر خواهد شد.
گزارش گمرک ایران نشان میدهد که در سال گذشته، «شمش آهن و فولاد غیرممزوج» در صدر کالاهای وارداتی بوده و دو میلیارد و ۳۸۲ میلیون دلار بابت واردات آن هزینه شده است، این یعنی که اگر به فرض، واردکنندگان برای واردات این کالا مثلا دو هزار و ۳۰۰ میلیارد تومان دادهاند، امسال باید این رقم را با توجه به دلار ۳۴۵۰ تومانی ضربدر سه کنند یعنی حدود هفت هزار میلیارد تومان بابت همان میزان کالا، پول بپردازند.
«برنج» در ردیف دومین کالای مهم وارداتی در سال گذشته بوده و یک میلیارد و ۲۵۳ میلیون دلار برنج از خارج وارد شده است و بنابر گفتههای مقامات دولتی، برای واردات این کالا ارز دولتی میدهند و بنابر این قیمت این کالا نباید چندان افزایش پیدا کند.
بعد از برنج، «دانه ذرت دامی» قرار دارد که سال گذشته یک میلیارد و ۲۳۴ میلیون دلار برای واردات آن هزینه شده است که برای تولید مرغ و گوشت از آن استفاده میشود. در چند ماه اخیر بروز مشکل در واردات انواع ماده غذایی مرتبط با تولید مرغ، قیمت گوشت مرغ به طرز سرسام آوری افزایش پیدا کرد و اکنون به نظر میرسد که با بالا رفتن شدید قیمت دلار، دوباره قیمت مرغ و گوشت افزایش پیدا کند، مگر اینکه دولت بخواهد برای واردات این ماده نیز دلار دولتی اختصاص بدهد.
اما افزایش قیمتها تنها مربوط به همان کالای وارداتی نخواهد بود، چون مثل اگر تا پیش از این گندم یا برنج یا هر کالای دیگری با دلار ۱۲۲۶ تومان از آن طرف دنیا به داخل کشور حمل میشد، الان برای حمل باید وارد کننده سه برابر بپردازد، هزینه بیمه و دیگر هزینههای جانبی نیز همینطور. طبیعی است که در نهایت قیمت نه سه برابر، که بسیار بیشتر خواهد شد.
سوای افزایش هزینههای وارداتی که به بالا رفتن بیشتر قیمتها در داخل منجر میشود، نگرانی و فضای روانی موجود نیز باعث خواهد شد که تورم به شدت افزایش پیدا کند و انتظارات تورمی تشدید شود.
کارشناسان اقتصادی میگویند که بعد از بیست و یک ماه از شروع طرح حدف یارانهها، دولت کمکی به این بخش نکرده و آنها به شدت تحت فشار قرار دارند و اکنون بالا رفتن قیمت دلار، میتواند چرخ تولید را به دستاندازی سخت بیندازد که گرانی شدید کالاها و بیکاری اولین و سادهترین نتیجه این وضعیت خواهد بود.
دامنه بحران ارزی ایران به افغانستان رسید
کاهش ارزش ریال ایران در برابر ارزهای خارجی اثرات گستردهای بر بازار و خانوادهها در افغانستان گذاشته است.
ریال در روزهای اخیر ارزش خود را به صورت بی
سابقهای در برابر دلار آمریکا از دست داده و ارزش آن در برابر پول
افغانستان نیز به صورت قابل ملاحظه کاهش یافته است، در حال حاضر یک افغانی
(واحد پول افغانستان) حدود ۳۴۰۰ ریال است.هفته پیش ارزش هر دلار در ایران حدود ۲۵۰۰ تومان بود و حالا هر دلار در برابر حدود ۳۵۰۰ تومان مبادله میشود.
در افغانستان هزاران خانواده از سوی بستگانشان در ایران، حمایت مالی میشوند اما تنزل ارزش تومان در برابر ارزهای خارجی، منابع تامین معیشت این خانوادهها را نیز به شدت تحت تاثیر قرار داده است.
در کوچهها و پسکوچه های شهر کابل، صد ها خانواده را میتوان یافت که اقتصاد شان وابسته به حمایت مالی یکی از نزدیکان شان در ایران است.
خانم رضایی میگوید سالها است که از سوی خواهرش در ایران کمک مالی میشود، اما آنچه او آنرا "فاجعه در بازار ارز ایران" میخواند، دیگر به او اجازه نمیدهد از خواهرش درخواست کمک کند.
خانم رضایی میگوید "تا یک ماه پیش اگر ۵۰ هزار افغانی نیاز داشتیم، خواهرم به ما یک میلیون و یا یک میلیون و دو صد هزار تومان میفرستاد، اما اگر حالا دست ما بسته شود، یک فاجعه است. چرا که ارزش پول ایران خیلی پایین آمده. حالا اگر من بخواهم ۵۰ هزار افغانی بدست بیاورم، خواهرم مجبور است ۲ و نیم یا ۳ میلیون تومان برایم بفرستد. ارزش پول ایران پایین آمده اما کار آنها که فرقی نکرده، شوهر خواهرم همان کار قبلی و درآمد قبلی را دارد."
سی میلیون تومان حواله در روز
قدرت الله، مالک یک صرافی در کابل است. او تا دو ماه پیش ماهانه حدود هزار مورد حواله پولی را از ایران به افغانستان تسهیل میکرد اما حالا میگوید این رقم تا ۹۰ درصد کاهش یافته است. آماری که قدرت الله می دهد تنها از صرافی خود او است در حالی که در شهرهای بزرگ افغانستان دهها صرافی مشابه دیگر وجود دارد.او میگوید "ما در یک ماه هزار تا دو هزار حواله را اجرا میکردیم اما امروز تعداد این حواله ها به صد مورد هم نمیرسد. در ماه های قبل ما روزانه به ارزش ۲۰ تا ۳۰ میلیون تومان حواله اجرا میکردیم اما حالا این معاملات به حدود یک میلیون تومان در روز میرسد."
فشار کاهش ارزش تومان در ایران و اثرات تحریمهای اقتصادی بر این کشور تا آن جا پیشرفته که گفته میشود شماری از مهاجران افغان مقیم در ایران، قصد دارند این کشور را ترک کنند.
ایران در حال حاضر میزبان بیش از یک میلیون مهاجر افغان است و زندگی بیشتر این مهاجران به درآمد روزانه آنها در بازارهای این کشور وابسته است.
کریم انتظار میگوید چند تن از بستگانش در ایران که قصد مهاجرت به اروپا را داشتند به دلیل سقوط ارزش تومان در یونان گیر مانده اند.
آقای انتظار میگوید "چهار ماه پیش پسر مامایم (دایی) همراه با همسرش به ترکیه رفتند، آنها خیلی راحت به آنجا رسیدند. در آن زمان پول ایران زیاد دچار نوسان نشده بود. اما بیست روز پیش یکی از اقارب دیگرم در برابر پرداخت هشت هزار دلار به یونان رفت. آنان هشت هزار دلار را بر اساس ارزش قبلی تومان فراهم کرده بودند. اما وقتی ارزش پول ایران سقوط کرد، حالا این رقم تغییر کرده و آنها در یونان گیر مانده اند چرا که پولی که آنها دارند، تنها چهار هزار دلار میشود."
کاهش مبادلات تجاری
کاهش ارزش پول ایران، بر روابط تجاری میان افغانستان و ایران نیز تاثیر گذاشته است.میزان واردات افغانستان از ایران سالانه نزدیک به یک و نیم میلیارد دلار میرسد، در حالی که صادرات افغانستان به ایران تنها چیزی بین ۸۰ تا ۱۰۰ میلیون دلار در یک سال است.
محمد نعیم بازرگان افغان، از ایران کفش وارد میکند. او میگوید از مدتی به این سو، فروشندههای ایرانی طرف معاملهاش، به دلیل بلند رفتن قیمت دلار در برابر تومان، از ارسال کالا به او خودداری کرده اند.
او میگوید "در گذشته وقتی از کارخانه های ایرانی جنس میخریدیم، کالاها را دیرتر میفرستادند، اما امروز این مشکل بزرگتر شده، حالا بعد از تاخیر یک ماه و چهل روز و حتی دوماه، وقتی زنگ میزنیم و میپرسیم کالاها چه شد؟ با هزار بهانه میگویند ارزش دلار بالا رفته و ما نمی توانیم کالای مورد نظر را بفرستیم و پولهای های ما را دوباره به حساب ما واریز میکنند."
تاثیرات ناشی از تحریم ها بر ایران از یک سو و فشار همکاران بین المللی دولت افغانستان بخاطر توقف معاملات با ایران از سوی دیگر، مشکلات زیادی را برای افغانها در پی داشته است.
یک ماه پیش یک هیات آمریکایی در سفر به کابل، از دولت و تاجرانی افغانستان خواست معاملات خود با ۲۴ شرکت تحت تحریم ایرانی را قطع کنند.