یک
عضو كارگروه مشورتي حسن روحاني براي انتخاب وزرا و تحویل گرفتن
دولت از احمدی نژاد در مصاحبه با روزنامه قانون، برای نخستین
بار گزارش از فاجعه ای داده است که ایران در آن دست و پا می
زند و مردم از آن اطلاع ندارند. این عضو کار گروه "عیسی
کلانتری" است که در دولت های هاشمی و خاتمی و موسوی در امور
کشاورزی وزیر بوده و مسئولیت داشته است. او گفت:
در مورد گندم، دولت ميگويد 14.3 ميليون تن گندم توليد كرده
است. واردات گندم نيز 6.7 ميليون تن بوده كه مي شود 21 ميليون
تن. خود رئیسجمهور اعلام كرد به دليل هدفمندي يارانهها مصرف
گندم در كشور بيش از هشت ميليون تن نيست. خوب يك ميليون تن هم
براي بذر مصرف ميشود و يك ميليون تن را هم حساب كنيم كه خوراك
طيور ميشود، ( البته حدود 9.3 ميليون تن خوراك طيور وارد كشور
شده است)،به گفته خودشان بين 700 هزار تا يك ميليون تن هم گندم
از كشور قاچاق ميشود. حالا با جمع كردن اين اعداد و ارقام يك
نفر جواب دهد كه باقي اين گندم چه شده است؟
10 ميليون
تن گندم باقيمانده كجاست؟
كساني
كه آمار دروغ دادند دستشان در دست دلالان خارجي است. همين آمار
سبب گمراهي ميشود. بر اساس همين آمار دولت، به موقع نسبت به
واردات گندم اقدام نكرد و به جاي فروردين،تيرماه به دنبال خريد
گندم رفتند و 150 دلار بالاتر از قيمتهاي اسفند و
فروردين،گندم وارد كردند و يك ميليارد دلار به كشور ضرر زدند.
امسال هر ماه براي تامين نياز كشور بايد 830 تا 850 هزار تن
علوفه وارد كشور شود. كل علوفه موجود در انبارها براي 150 روز
آينده است. خوب رئیس جمهور بعدي در صد روز اول فعاليت خود چه
كار بايد بكند؟
كشور به 5 ميليون تن ذرت و 3 ميليون تن كنجاله نياز دارد.
طبيعتا روند واردات بايد به صورتي باشد كه تا آبان ماه حدود 5
تا 5.5 ميليون تن از ذرت و كنجاله مورد نياز وارد كشور شود. در
حال حاضر حجم واردات گندم 860 هزار تن و حجم واردات كنجاله 540
هزار تن است. يعني 25 درصد از نياز كشور. حالا تاثير اين كمبود
چيست؟ اين كمبود استمرار عرضه گوشت مرغ و تخممرغ را به خطر
مياندازد. رئیس جمهور 12 مرداد دولت را تحويل ميگيرد. در صد
روز اول كه نميتواند به دنبال واردات اين كالاها باشد.
بالاخره بايد ذخايري در كشور وجود داشته باشد. در بذر هم وضعيت
همين طور است. ما به 270 هزار تن بذر غله نياز داريم يعني 230
هزار تن گندم و 40 هزار تن جو. كل پيش بيني بذر غله كمتر از 50
هزار تن است. آيا اين تداركات براي انتقال دولت فعلي به دولت
آينده مناسب است؟
براي كشت بهاره سطح زير كشت سيبزميني 50 هزار هكتار يعني 32
درصد كاهش يافته است. قبلا سطح زير كشت سيب زميني بهاره 160
هزار هكتار بود. حالا سيب زميني كالايي است كه مثبت و منفي 5
درصد در توليدش روي قيمت تاثير ميگذارد. با اين كاهش كشت،
شهريور ماه ميبينيم كه حجم برداشت سيبزميني كاهش مييابد.
وقتي مردم سيب زميني كيلويي 5 هزار تومان خريدند مشكلات را از
چشم روحاني خواهند ديد. بايد بگويم سيبزمينی كالاي وارداتي هم
نيست. در پاييز كسري يك ميليون تني عرضه سيب زميني داريم و
فوقش بتوانيم 30 تا 40 هزار تن سيبزميني از پاكستان و ديگر
كشورها وارد كنيم. تكليف چه ميشود؟
در مورد ساير كالاها هم وضعيت همين است. در
مورد مرغ و تخممرغ. دولت تخصيص ارز 1226 تومان را قطع كرده
است. حالا بايد دان مرغ را به قيمت 2500 تومان وارد كرد.
مابه التفاوت را اگر دولت پرداخت كند كه هيچ. البته دولت پولي
در بساط ندارد و اگر پرداخت نكند، بايد قيمت 80 درصد اضافه
شود. چكار ميخواهيد بكنيد. گوشت مرغ وارد كنيد؟ جواب بيكاري
مرغداران را چه ميدهيد؟ دولت روحاني كار سادهاي ندارد. دولت
انبارها را پر نكرده است. پيشبيني براي انتقال انجام نداده
است و روحاني متاسفانه كشور را با انبار خالي، خزانه خالي،
بنادر خالي و بانك مركزي خالي تحويل ميگيرد.
من
اينها را ميگويم تا اين نتيجه را بگيرم كه مردم بايد صبر
كنند. وقتي گراني پاييز از راه رسيد از چشم دولت روحاني نبينند.
در چه محدوده زماني ميشود كارها را درست كرد؟
بازگشتن از سال 1392 به سال 1384 حداقل 2 سال زمان نياز دارد.
برگرديم به آمارهاي دولت دهم. آقاي رئیس جمهور اشاره كردهاند
كه 118 ميليون تن توليدات كشاورزي داريم، ارزيابي تان از اين
آمار چيست.
والا اگر اين آمار حقيقت داشت ما جزو خوشبختترين مردمان جهان
بوديم. در ضمن ميتوانستيم سالي بيست ميليارد دلار غذا هم صادر
كنيم اما توليد كشاورزي تعريف دارد. توليد كشاورزي به كالايي
گفته ميشود كه يا توسط انسان مصرف ميشود يا به كارخانه تحويل
داده ميشود. اگر اين معيار را در نظر بگيريم آن وقت ميبينيم
كه توليد كشاورزي در ايران 68 ميليون تن بيشتر نيست. علوفه جزو
توليدات كشاورزي نيست اما در اين آمار ميآيد. مگر ميشود 40
ميليون تن علوفه توليدي را جزو توليدات كشاورزي محسوب كرد؟ طبق
اين آمار بايد براي هر نفر 1.5 ميليون تن توليد داشته باشيم
اما گويا مردم را
حيوان
فرض كردهاند كه آمار توليد علوفه را هم ميآورند. بقيه
آمارهاي دولت هم همين است.
من به آمار و ارقام خود گمرك اشاره ميكنم. سال گذشته 6.7
ميليون تن گندم، 9.3 ميليون تن علوفه، 1.6 ميليون تن روغن، 1.3
ميليون تن برنج، 1.2 ميليون تن شكر و 150 هزار تن گوشت قرمز
وارد كشور شده است. اينها ميشود 1350 كيلوكالري. وزارت
بهداشت گفته است براي اينكه سوءتغذيه نباشد، بايد در
شبانهروز بين 2300 تا 2400 كالري مصرف شود. البته اين در
حالتي است كه سوءتغذيه نباشد كه البته 5 دهك ايران سوءتغذيه
دارند. حالا 1350 را بر 2400 تقسيم كنيد ميشود 56 درصد. يعني
44 درصد
مواد غذايي در داخل توليد ميشود.
حالا ما را با ديگر كشورها مقايسه كنيد؟
هيچ كشوري جز شيخنشينهاي جنوب خليجفارس و معدود كشورهايي در
جنوب مديترانه و چند جزيره در درياي كاراييب و برخي ديگر از
كشورهاي ميكروسكوپي اين وضع را ندارند. ما از بقيه دنيا عقبتر
هستيم. در بدترين شرايط خشكسالي در كشور سالهاي 77 تا 80
ميزان خودكفايي در تامين مواد غذايي كمتر از 55 درصد نبود.
حالا چه شده است كه الان به اين رقم رسيده است؟
وقتي
مملكت با اين وضع روبهروست چه بايد كرد.
يك ماه بنادر
ايران بسته شود، مردم گرسنه ميمانند. حالا ما بياييم آمار غير
واقعي بدهيم. مسئله اما جاي ديگري است. من ميخواهم از مشكل به
مراتب بزرگتري حرف بزنم. مشكلات ما اينها نيست. مشكل اصلي كه
ما را تهديد ميكند و از اسرائيل و آمريكا و دعواهاي سياسي
و... خطرناكتر است مسئله زندگي ملت است. اين است كه فلات
ايران دارد غيرقابل سكونت ميشود و كسي به اين فكر نيست. مسئله
اينجاست كه آبهاي زيرزميني تحليل رفتهاند و بيلان منفي آب
بيداد ميكند و كسي به فكر نيست.
كمآبي كشور را به شدت تهديد ميكند و بيلان منفي برداشت آب در
ابتداي انقلاب زير صد ميليون متر مكعب در سال بود اين بيلان در
حال حاضر به 11 ميليارد متر مكعب رسيده است يعني 110 برابر شده
است.
من
نگران شديد نسلهاي بعد هستم. هفت هزار سال است كه در ايران
زندگي جريان دارد. ما حق نداريم با اين بيتدبيري كشور را با
اين چالش بزرگ مواجه كنيم.
من همه جا گفتهام. اگر وضعيت اصلاح نشود ايران 30 سال ديگر
كشور ارواح ميشود چون همه كشور تبديل به كوير ميشود. در كوير
اگر بارش هم صورت گيرد، ثمري ندارد چون سفره آب زيرزميني خشك
شده است، آب در سطح ميماند و تبخير ميشود.در حال حاضر تمامي
پيكرههاي آبي طبيعي ايران خشكيدهاند. درياچه اروميه، بختگان،
تشك، پريشان، كافتر، گاوخوني، هورالعظيم،هامون، جازموريان
و.... ديگر چيزي باقي نمانده. من از وقوع بحران حرف ميزنم.
زندگي ملت در حال تهديد است. يك كشوري مانند مالديو كه در جنوب
اقيانوس هند است در معرض زير آب رفتن است. اين كشور بين 300 تا
400 هزار نفر جمعيت دارد و سالهاست سازمان ملل در حال بررسي
است كه اين ملت را كجا ببرد. حالا ما با 75 ميليون نفر، به فرض
افزايش نيافتن جمعيت كجا بايد برويم.
چرا اين وضعيت پيش آمد.
اوايل انقلاب بدون مجوز چاه زدند. بدون مجوز كف شكني كردند.
براي توليد بيشتر آبهاي زيرزميني را از بين بردند و منابع
تجديدشونده را به غير تجديدپذير تبديل كردند.كوير در ايران در
حال گسترش است و هشدار ميدهم به زودي 25 سال ديگر جنوب البرز
و شرق زاگرس غيرقابل سكونت ميشود و افراد بايد مهاجرت كنند.
اما به كجا؟راحت بگويم كه از 75 ميليون نفر جمعيت ايران 45
ميليون نفر بلاتكليف ميمانند. آن وقت رئیس كميسيون كشاورزي
بيايد و بگويد غذاي 1.5 ميليارد نفر را در ايران توليد
ميكنيم. شايد البته بعضي كه اين حرفها را ميزنند در
آسمانها سير مي كنند.
من فكر ميكنم زندگي ملت ايران در معرض تهديد است و بايد فكري
به حالش كرد.
رسيدگي به اين مسائل در دولت جديد جايي دارد؟
بله. چشم بر هم گذاشتيم سي سال از انقلاب گذشت. يك نيم چشم
ديگر بر هم بگذاريم ايران غيرقابل سكونت ميشود. مگر ميشود به
راحتي از كنار اين مسئله گذشت؟ اولويت آقاي روحاني اصلا رفع
همين مشكل است. اگر همين امروز كارمان را شروع كنيم بين 12تا
15 سال طول ميكشد كه بيلان منفي تراز شود.
اعتبار مورد نياز براي رفع اين مشكل برآورد شده است؟
200
هزار ميليارد تومان ميخواهيم تا بدون كاهش توليد، بيلان منفي
آب را تراز كنيم. براي جبران هر مترمكعب بيلان منفي آب بين 17
تا 20 هزار تومان نياز است اما استحصال يك متر مكعب آب از زير
زمين 500 تومان خرج دارد. خب چكار بايد كرد؟ من ميگويم
حرفهاي سياسي را رها كنيد. مسئله اول كشور اينجاست كه نه چپ
ميشناسد و نه راست و نه دشمن خارجي. اگر ميخواهيم زندگي
كنيم بايد با دشمنان داخلي برهمزننده بيلان مبارزه كنيم. اين
هم فقط كار وزير جهادكشاورزي نيست. كار همه است. همه حاكميت.
از مقام معظم رهبري تا مردم و كشاورزان. بايد به همه هشدار داد
كه پيكره آبي ايران در حال نابودي است
|